وقتی همه خواب بودیم...(مقاله برای ویژه نامه)

وقتی همه خواب بودیم...

"توی جاده زندگی که می رفتم،آدمای زیادی دیدم.آدم موفق،شکست خورده،عاقل،عاشق و..و..و...

ولی نه آدمای موفق رو سرمشق زندگیم قرار دادم نه آدمای شکست خورده رو درس عبرتی .فقط راه خودم رو رفتم و به کسی توجهی نداشتم.برای خودم یک ابر خیالی در آینده های دور دست ساختم تا بباره. برای رسیدن به هدفم اون جور که باید تلاش نکردم و اون جور که باید وقت نگذاشتم و باور نکردم که امروز همان فردای دیروز است،و بازمنتظر فردا ماندم،و نفهمیدم که فردا همین امروز است.روزی که دیروز منتظرش بودم همین حالاست.و هِی امروز و فردا کردم.و هِی فردا ها آمدند و رفتند.این رو نفهمیدم که فردا روز تنبل هاست.این رو نفهمیدم که شنبه هیچ وقت نمی آید!!!  این رو نفهمیدم که روی ریل های قطار زمان من یک رهگذر بیش نیستم.

اما این رو فهمیدم که می گذرم... و این که دو راه بیشتر ندارم...یا بسازم یا بسوزم ..."

.....................................

زندگی بازاری است که ما با سرمایه های خویش در آن گام می نهیم.داد و ستد در این بازار هم قوانین و سنت هایی دارد بسا افراد ظاهراً تهی دستی که از معامله در آن سربلند و ثروتمند  بیرون می آیند و بسا افراد ظاهراً ثروتمند که از آن زیان دیده و حسرت بار گام بیرون می نهند.

سرمایه های ما در این بازار زمان است.همین روزها و ساعت ها و ثانیه هایی که با حرکت عقربه های ساعت می گذرند و ما باید با استفاده مناسب از زمان و سرمایه هایمان خسارت گذر زمان را به حداقل برسانیم.

زمان تعیین کننده همه داشته هاو نداشته های ما در آینده است.زمان است که با استفاده از آن می توان آینده را رقم زد و با برنامه ریزی روی این ثانیه ها و دقیقه ها ی زندگی می توان بهره مطلوب را از آن برد.پس باید با برنامه ریزی زمان را در تسلط خود قرارداد  نه این که خود نیز در زمان و با گذر زمان تلف شد.در اصل زمان ها در حال گذر هستند و این ماییم که باید با برنامه ریزی و هدف دار کردن حرکت خود مانع از هدر رفتن آن شویم.برنامه ریزی مانند سدی است برای جلوگیری از به هدر رفتن زمان.

برای مثال سدی را در نظر بگیرید که بر روی رودخانه ای زده شده است.اگر سد نباشد آبها به هدر می روند اما وقتی روی رودخانه سدی بنا شود  مانع از هدر رفتن آب می شود و حتی از آن به عنوان یک ذخیره ارزشمند برای تولید نیرو برای آینده و مواقع لزوم استفاده می شود.زمان نیز اینچنین است.با ذخیره کردن زمان (یعنی استفاده درست از زمان) با بنا کردن سدی به نام برنامه ریزی ، می توان آینده را به روشنی رقم زد. 

سرمایه های انسان

متاسفانه بسیاری از جوانان غافل از قدرت سرشارجوانی و پتانسیل بالای خود،  زمان ها را به سادگی از دست می دهند و از فرصت های موجود که همیشه نیست و روزی می رود( مثل جوانی،سلامتی،فراغت خاطر،توانگری و ... )استفاده درست نمی کنند و سرگرم ناچیزهای دنیا می شوند و از گذر باارزش ترین ثانیه های عمر خود غافل می مانند . عدم درک این سرمایه عظیم باعث می شود که آنها از کنار آن بگذرند و اوقات با ارزش جوانی خود را به جای پیمودن راه ،به سرگردانی در بازیچه های دنیا مشغول شوند  و غافل از این که :

انسان در طول زندگی محدود دنیایی خود بینهایت سرمایه و راه دارد و فقط هفتاد سال وقت برای تجارت، که آن هم نصفش صرف خوراک و مسکن و پوشاک و نصف دیگرش مقدمات اینها،و وای به روزی که بقیه اش هم بشود صرف نمایش اینها،که آن موقع دیگر سرمایه از دست رفته است.¹

سرمایه اصلی انسان زمان است  به طوری که در قرآن نیز به این امر مهم قسم یاد شده است و اشاره می کند به این موضوع که انسانها همواره در حال خسارت و زیان هستند. «اِنَّ الانسانَ لَفی خُسـرٍ»²

انسان  در دوره ای زندگی خسارت دیده،چون بیش از آنچه به دست آورده از دست داده است(3) و ما باید با استفاده مناسب  از زمان و سرمایه هایمان این خسارت را به حداقل برسانیم.

شاعری خوش قریحه حرفهای خوب و بد اطرافیان در مورد فصل جوانی را این گونه ترسیم می کند:

نوجوانی سپری گشت به بازی،به فراغت ،به نشاط

فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات

بعد از آن نیز نفهمیدم من،که چه سان عمر گذشت؟

لیک گفتند همه:

که جوان است هنوز،بگذارید جوانی بکند

بهره از عمر برد،کامروایی بکند؛

بگذارید که خوش باشد و مست

بعد از این،باز وِرا(4) عمری هست.

یک نفر بانگ بر آورد که:او

از هم اکنون باید،فکر آینده کند.

دیگری آوا داد:

که چو فردا بشود،فکر فردا بکند

سومی گفت:همان گونه که دیروزش رفت،بگذرد امروزش، همچنین فردایش...(5) 

آینده یعنی همین الان

آینده ساخته و پرداخته عمل امروز ماست.هر چقدر امروز بکاریم فردا برداشت می کنیم  و هر اقدامی و حرکتی داشته باشیم نتیجه آن را فرداها خواهیم گرفت.

انسان  گرایش ها و تفکراتی نسبت به گذشته دارد که برخی سازنده است و برخی بازدارنده.اما عده ای در گذشته می مانند و نمی توانند خود را از آن خلاص کنند . اینان که از گذشته عبرت نمی گیرند مجبور به تکرار آنند، و تازه می فهمند که چرا روزهایشان تکراریست.

پس هر چه سریعتر گذشته را رها کنیم زودتر به آینده خواهیم رسید چون دیروز در اختیار مان نیست اما فردا در اختیارمان است.

 عده ای نیز فقط به رویا پردازی در آینده فکر می کنند و غافل از این که بین میلیون ها دیروز گذشته و هزاران فردای آینده یک امروز بیشتر نیست.

پس از گذشته باید برای رشد خود استفاده کرد نه این که در حسرت گذشته ها در جا زد و حتی به عقب حرکت کرد.فردای ما  نیز در گرو امروز ماست.آنچه که شخصیت ما،وضعیت اجتماعی ما،زندگی آینده ما و تمام داشته ها و نداشته های ما را در آینده می سازد عملکرد امروز ماست در برابر آینده.

در قرآن آمده است: «همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد،مگر آنکه آنها خود،حالشان را دگرگون سازند.»(6)

با توجه به این آیه تغییر سرنوشت هر فرد  وملتی وابسته به تغییری است که باید از خود شروع شود.پس ما در آینده توجیهی برای  سرنوشت خود نداریم چون خود مسئول امور خویش هستیم. 

آنچه آینده ما را می سازد برنامه ریزی و هدفداری و تلاش برای رسیدن به هدف است و آنچه آیندة ما را می سوزاند بی خیالی،هدر دادن فرصت ها،قدر نشناسی از عمر و سرمایه زمان،برگزیدن لذّت بر مصلحت و ترجیح دادن اکنون بر فردا است.(7)

لحظه لحظه ایام و ساعت ها ،سرمایه ای است که در حال سوختن است.

اما به موازات این سوختن چه می سازیم و با دادن این ثروت چه به دست می آوریم؟

حضرت امیرالمومنان علیu می فرماید: «ای آدم،تو تنها به شمار روزهایی! هر روزی که بر تو بگذرد ،بخشی از تو را با خود میبرد.»(8)

حقیقت ما  و هستی و سرمایه ما همین روزها و فرصت هایی است که می گذرد و هرلحظه و هرروز که می گذرد یک قدم به مرگ و پایان نزدیک تر می شود.پس چه خوب است که با گذر هر روز ،خود به اعمال روزمان رسیدگی کنیم.هرشب قبل از خواب این سوال را از خود بپرسیم که: «امروز را چه کردم؟ چند قدم به سمت پیشرفت حرکت کردم؟  چقدر به عقب برگشتم؟    از بیست و چهار ساعت شبانه روز را چقدر را ذخیره و چقدر را اتلاف کردم؟ »  در اصل میزان سود و سرمایه گذاریمان را با زیان و خسارت هایمان بسنجیم و ببینیم که چه کاره هستیم؟ جزو انسانهای "خسر دنیا و الاخره" هستیم یا جزو انسان های  "والسابقون السابقون". 

چگونه آینده را در اختیار بگیریم؟

اگر فراز و نشیب های زندگی و تحولات و عوامل تاثیرگذار و زمینه های تاثیر پذیر  را بشناسیم و برای آیندة خود و جامعه طرح و برنامه و ایده داشته باشیم چه دلیلی دارد که آینده را در اختیار نداشته باشیم؟

چرا دیگران بتوانند آینده ما را جهت دهند؟چرا دیگران قدرت تغییر وضع زندگی و جامعه را داشته باشند و ما نداشته باشیم؟چرا دیگران بتوانند بحران بیافرینند و ما نتوانیم بحران ها را بزداییم؟چرا دیگران برنامه ای برای آیندة ما و تخریب نسل امروز ما داشته باشند و ما برای آینده سازی و آینده سازان خود برنامه ای نداشته باشیم؟چرا بیگانگان جوانان ما را به انحراف و وقت گذرانی بیهوده بکشند و ما نتوانیم چراغ راه جوانان باشیم؟

به دست آوردن آینده در صورتی ممکن است که امروز را به دست آوریم و ذخیره کنیم چون مهمترین آفت آینده،از دست دادن امروز است.

●این ها همه گفته شد تا شاید گوشه ای از اهمیت و وظیفه انسان در برابر زمان تبیین شود.

و سهراب چه زیبا زمان را ترسیم می کند:

«زندگی رسم خوشایندی است...

...زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود...

زندگی تر شدن پی در پی،...

زندگی آب تنی در حوض چه" اکنون" است،

رخت ها را بکنیم،

آب در یک قدمی ست،

...پشت سر نیست فضایی زنده

پشت سر باد نمی آید

پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است

پشت سر روی همه فرفره ها خاک نشسته است

پشت سر خستگی تاریخ است...»(9)

................................

1.رشد(پیام هایی از قرآن)،علی صفایی حائری،انتشارات لیله القدر.

2.سوره عصر/2

3. رشد(پیام هایی از قرآن)،علی صفایی حائری،انتشارات لیله القدر.

4.وِرا: مخفف او را

5.مجله نسل نو،شماره8،ص47 از: نسرین صاحب.

6. سوره رعد/11

7.مجله حدیث زندگی،شماره15،ص11،نوشته:جواد محدثی.

8.غرر الحکم،جلد3،ص77.

9.شعر زمان ما- سهراب سپهری،صدای پای آب ،ص178،از محمد حقوقی. 

نوشته:مهدی ارجمند