ستون مدیریت mxu مهرماه سوم (شماره 1)

ساحل پرست (نیما ساحل پرست)

کنار یه دیوار من بودم و یه کبوتر . یه کبوتر که هیچ نمیگفت ! از دست کبوتر داشت اعصابم له میشد . حتی یه بغ بغو هم نمیکرد . دست کردم تو کیفم و یکم دونه برا کبوتر تنها ریختم . یکم دونه ... ؛ که فقط دونه نبود ! یکم دونه که عطر عشقش رو میشد تو آسمون هفتم فقط جست . اما ...! کبوتر حتی دونه ای از اون دونه ها رو نخورد ... مثل اینکه کبوتر من و دونه هامو دوست نداشت ... شاید هم .......... !؟

معرفی سایت (رشته حقوق)  "منبع : هفته نامه کلیک ، جام جم"

دادگشتری جمهوری اسلامی ................................ www.justic.ir

بانک قوانین کشور .......................................... www.ghavanin.ir

دادستانی کل کشور ...................................... www.dadsetani.ir

بازرسی کل کشور .................................................. www.gio.ir

سازمان زندان ها و اقدامات تامین و تربیتی ............ www.prisons.ir

سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ...................... www.sabt.org.ir

حرف دل بچه ها (mxu)

سلام ... یه سلام به همه اون دوستایی که منو میشناسن و به همه اونایی که منو نمیشناسن ! آغاز سال جدید تحصیلی رو به همگی تبریک میگم . با آرزوی موفقیت در سال جدید برای تمامی دوستان .

معرفی وبلاگ (مجتبی قربانی)

شما هم یه وب نویسید که میخواین وبتون به بچه های دانشگاه معرفی بشه ؟ این ستون برای شماست . جهت درج لینکتون در این قسمت به وب ما سر بزنید و آدرس وب خودتون رو تو قسمت نذرات قرار بدین . ما هم مثل شماییم ... یه وب نویس !

mojtabaghorbani.blogsky.com   ,   mojtaba.sbg.ir

عضویت تو سه نقطه !؟ (mxu)

شما هم حرفایی دارین که میخواین دیگرون بدونن ؟ شما هم در راستای علم روز پیش میرید و هزار تا هنر دیگه دارید ؟ شما هم دوست دارید به ما بپیوندید ؟

پس به ما بپیوندید . عجله کنید ! وقت مثل بنزین میمونه ... ممکنه هر لحظه کارت سوختتون ته بکشه . پل ارتباطی ما با شما :

www.3point.blogsky.com  ,  mxublog@yahoo.com

منتظرتون هستیم ... منتظر شمایی که عشقتون نویسندگیه .


(( توضیحات لازم : این مطالب با فونت 9 تاهوما چاپ شود . وقت نشد نمونه قالب طراحی خودمو برا ستونم بذارم انشاا... یه وقت دیه . بعدش هم . هرجاش مشکل داشت به ایمیلم میل کنید لطفا )

ستون فانوس(شماره ۲ مهر)

طرز تهیه آدم موفق:

 

1- خر خونی               به میزان لازم 

                                                      

 2-قبولی در کنکور                     حداقل یک رشته  

3- دانشگاه                 یک عدد   

 4-پول                                    کلی 

5-کوزه                     یک عدد          

                                    

 6-آب                                    8/0 لیتر

 

 

خوب دوستان عزیز از آنجا که موفقیت در مدرک می باشد بر آن شدیم تا یکی از

 

دستاوردهای خود را که آشنایی با فوت و فن موفقیت است آشنا کنیم و این

 

 وظیفه خطیر را جهت موفقیت شما عرضه کنیم.

اصل مطلب

 

شما پس از کلی خر خونی در کنکور قبول می شید و با کلی پول و هزار تا آرزو

 

 به سمت دانشگاه حرکت می کنید .بعد از ان مدیر دانشگاه را پیدا می کنید. بعد مدیر

 

دانشگاه دلایل افزایش شهریه دانشگاه را به شرح زیر توضیح میدهد:افزایش حقوق

 

بازنشست گان' تحولات اخیر عراق- افزایش حقوق بشر –  سقوط هواپیمای حامل وزیر زیروکانزانیا 

 

 در جناگل غربی کویر آفریقا- ترور رئیس جمهور کانگوروزولونیوریا – ترور بی نظیر بوتو-خشکسالی 

 

 های اخیر-و هزاران دلیل بی ربط دیگر افزایش یافته است و شما هم برای تحقق بخشیدن به 

 

 آرمان ها و آرزوهایتان مجبور به پرداخت این مبلغ هستید . خوب دوستان مرحله اول تمام شد . 

 

 از این پس شما وارد مرحله جدیدی شده اید و هم اکنون  شما یک دانشجوی موفق

 

 هستید اما هنوز به اون موفقیت مورد نظر نرسیده اید .حالا مینشینید و سه

 

چار سالی از خوشی زندگی میزنید و درس می خونید تا مدرکه رو

 

بگیرید .هنگام گرفتن مدرک یه عالمه پول بسته زبون دیگه رو دوسه دستی

 

تقدیم مدیر دانشگاه می کنید تا مدرک نازنینتون رو بدهند.

 

خوب دوستان قصه ما به سر رسید و با این مدرک یه کمی پز می دید و از این 

که یک آدم موفق هستید لذت می برید و حالا می تونید  مدرکتون را بزارید توی 

 کوزه و آبش را بخورید.مبارکه کیلیلیلیلیلی 

 

 

شماره دوم -مهر۸۷ - ارجمند      arjmand3dot@yahoo.com

 

 

زیر سبیل دانشگاه

۳ مهر 

از وقتی که یار قلی سردبیر شده باید بیاید و ببینیدش.انگار سردبیر نشریه 4 نقطه اونم توی هوشنگ آباد سفلی نیست سردبیر تایمز هست.یار قلی گذشته از همه کلاس گذااشتناش با عرض شرمندگی سرایداره.اربابش یه پارادوی سفید داره.یار قلی هم به این بنده خدا گیر داده که برای حفظ کلاس سردبیری من هم که شده یه روز امشینتو به من بده باهاش برم دانشگاه.اربابش هم گفته باید دو ماه برام مجانی کار کنی تا یه روز ماشینمو بهت بدم.اون بیچاره هم دو امه کار که نه خر حمالی کرده بود اتا ...اصلا بذارید خودش براتون بگه.بعد از دو ماه انتظار بالاخره یه روز توی امتحانا تو یه ساعت شلوغ تپم رو با ماشین ست کردم و رفتم دانگاه که همه ببیند که ما هم بععععله.بعد از امتحان سرویس اومد.سیل جمعیت دانشجو!حمله بردن به طرفش(صد رحمت به دهاتای بمبئی.فقط یه طبقه ادمیزاد رو اتوبوس سوار میشن)آقا گفتنی نیست .بد بختی به اینه که دیدنی هم نیست.اینکه بعد از چی به سر یارقلی و پارادو اومد باشه برای شماره بعد. 

مخلص شما شل قلی خان

ادامه مطلب ...

هنر هفتم

۱۰ مهر  

اگر شما خیلی کم هم بیننده برنامه های تلوزیون باشید دستتان میآید که مدتی است در تلوزیون متداول شده که مجری به جای بازیگر مینشیند و باززیگر به جای مجری.یکی هم از یکی گل تر یکی از یکی زیبا تر یکی از یکیبا برنامه ترو از همه مهمتر یکی از یکی شیک تر .بعضی اوقات هم بعضی هاموقع اجرای برنامه با یک کت وشلوار میآیند وبعدوسط برنامه کت و شلوارشان عوض میشود البته فکر نکنید با این کار فرهنگ مصرف گرایی رواج پیدا میکند نه اصلا این طور نیست .با این کار به مردم میفهانند که روح چجوانی و شادابی و طراوت در برنامه شان جریان دارد!!!.بگذریم.خلاصه اینکه اصلا کسی ادای کسی را در منی آورد و اصلا هم تکرار  مکررات نیست؟!!هر روز حرف های تازه !اندیشه های! نو گفتار های زیبا !و آدم های درجه یک!آدم از در افشانی بعضی از این دوستان سر گیجه میگیرد.طرف در یک شبکه مجری است و در شبکه دیگر بازیگر و یا بلعکس.بیننده هاج و واج میماند که این بابا مجری است و برنامه اجرا میکند یا بازیگر است و در حال اجرای نقش؟؟؟این هم یک مشت دیگر که نمونه خروار است !

ادامه مطلب ...

سرمقاله

 ۳مهر 

در اساطیر یونان  موجودی به نام پروکروسیس بوده که وقتی مهمان به خانه اش می امده او را روی تخت میخوابانده اگر قدش بلند بوده او را اره میکرده تا اندازه تخت شود واگر کوتاه بوده آنقدر با چکش روی بدنش میزده تا پهن شود .و به اندازه تخت درآید.این موجود نیت بدی نداشته فقط زیاذی به تعادل ،تناسبو اندازه و... اهمیت میداده .                 سید مرتضی آوینی پیش از انقلاب در دانشکده هنر درس میخوانده.از نظر سبک پوشش و قیافه ظاهری مانند جوانهای دهه ۵۰ بوده ، گاهی 

اوقات سیبیل داشته و گاهی ریش میگذاشته گاهی هم همه را میتراشیده.یک انقلابی دو آتیشّه هم نبودهوبیشتر به مطالعه فلسفه و هنر غرب میپرداخته بعضی اوقات هم شعر می سروده.گاهی هم در راهپیمایی ها شرکت میکرده.قبل از شهادت ایشان عده ای جرات پیدا کردند و روی بعد شخصیتی قبل از انقلاب ایشان انگشت گذاشتند و سعی کردند از ایشان سیدی بسازند که از نظرآنها مسلمان باشد.در همان روزها در یکی از روزنامه های کشور مقاله ای با عنوان((آقای سر دبیر به خدا هم فکر کنید))خطاب به ایشان نوشته شد(آقای اوینی سردیبر مجله سوره بودند)با کاریکاتوری در وسط مقاله .تصویر ادم شکم گنده ای با کراوات و ریش تراشیدهو موهای ژل زده و یک پیپ کنار لب.این رفتارها ادامه پیدا کرد تا اینکه بعد از شهادت ایشان یکی از ریاکارانه ترین مقالات را در رثای سید همان نویسنده ای نوشت که تا چندی قبل به ایشان توصیه میکرد که خدا را فراموش نکند.اما خیلی سریع دوران توجه ظاهری به مظلومیت آوینی طی شدو آوینی طی ۱۵ سال کم کم به یک شخصیت جدید البته با برنامه ریزی قبلی تبدیل شد.مثلا چندی پیش مسعود ده نمکی کارگردان فیلم اخراجی ها در محافل متعددی اعلام کرد که آوینی هم یک اخراجی بود !!...که خط قرمز های جامعه به  ما اجازه نمیدهد که در مورد شخصیت ایشان قبل از انقلاب حرفی بزنیم.احتمالا منظورش این است که آوینی هم مثل ارذل فیلم اخراجی ها یا دزد سر گذر بوده یا مطرب و قمه کش و....که خیلی اتفاقی گذرش به جبهه افتاده و متحول شده!!! آوینی هیچ وقت تحول روحی اش را پنهان نکرد و در مقالاتش نوشته که از یک راه طی شده آمده اما هیچ وقت و هیچ جا نگفته که از دزدی و قمه کشی و مطربی به اینجا رسیده .عینا هین رفتار در مراسم اهدای جایزه شهید آوینی به مستند برگزیده سال تکرار شد و کسانی پشت تریبون رفتند و القابی را به سید نسبت دادند که ایشان در تمام عمرشان سعی کردند دقیقا همین خصلت ها و القاب را از خودشان طرد کنند.اصلا چرا راه دور برویم سال گذشته توی همین دانشگاه خودمان یکی از اساتید به ظاهر محترم سر کلاس درس میگوید آوینی یک خائن وطن فروش است.آوینی یک شهید است و قابل احترام اما نه صرفا به خاطر شهادتش .آوینی به خاطر تفکرش قابل احترام است.چنین رفتاری با یک شهید محترم در هر کجای دنیا ممکن بود اعتراضات زیادی به دنبال داشته باشد اما ...متاسفانه در کشور ما هر کس سعی میکند ضعفها و نداشته هایش را با یک آدم معتبر و قابل احترام شریک شود و در آخر خودش را به مقدسات منصوب میکند و مصونیت پیدا میکند.عده ای که تعدادشان هم کم نیست سعی دارند آوینی را خیلی حساب شده به شکل و قواره مطلوبشان در بیاورند با این امد که بعد از ۱۵ سال دیگر کسی یادش نمانده که آوینی که بوده یا بهتر است بگویم که نبوده و امد دارند که نسل جوان هم همین حرف های کوچه بازاری را صحیح فرض کنند و آوینی جدیدی خلق کنند .غافل از اینکه سید مرتضی آوینی از ورای همه بد نامی هایی که برایش تدارک دیده اند و همه دستهای پنهان هنوز برای نسل جوان قابل احترام است.