ستون نیما ساحل پرست

حیفم آمد بعد از چند سال و اندی که درباره بازی بچه ها ننوشته ام و روال صفحه دلم را سوی هیچستان ها رها کرده ام ، چند خطی حتی مختصر در مورد این کلمه بی خاصیت ننویسم . نه . توهین کجا ؟ کشک کجا ؟ ماست کجا ؟ این را بچه مرفح بی درد جامعه نمی نویسد . این را بچه جنوب شهر خودمان و خودتان هم نمی نویسد . توهینی در کار نیست . در واقع کلمات اند که توهین ها را میسازند . چه کسی میگوید این کلمه بی خاصیت نیست ؟ چه کسی جرات سخن وری دارد آنهم وقتی نمیداند گرسنگی یعنی چه !

یادم نمیرود دیالوگ معروفی را که رضا در یکی از فیلمهایش گفت : "هنوز گشنگی نکشیدی که عشق یادت بره !" معروف نه از آنجا که همه تصدیقش کردند . معروف نه از آنجا که همه شنیدندش ، درک کردندش ، فهمیدندش !!! معروف به آن جهت که زخم زمانه را تازه کرد برایم . عشق برای هیچ است و هیچ برای عشق .  همین یک جمله ، نه بیشتر ، نه کمتر و نه برای هماگر !

فیلفوسیوس سوم دوست خوب و عزیزم چنین گفت : "سه چهارم جوان های زیر 22 سال فکر میکنند که آخرت لیلی و مجنونند و یک چهارم باقی مانده به جز آن تعداد انگشت شمار فکر میکنند که دلشان هزار و صد تکه شده !"

فیلفوسیوس شاید آمار و درست و حسابی دستش نبود و از آن نمودارهای قلابی داده بودند دستش ، اما کمی که عینکم را برداشتم ، دیدم بیراه هم نمیگوید .

و ما عشق را با عشق اشتباه گرفته ایم . ای کاش کمی ، تنها کمی ؛ عشق را درک میکردیم و پای بند عشق نمیشدیم ، که عشق گرگی است در لباس عشق !!!

و وقتی یاد بچه هایی می افتم که سه چهار شب که نه شاید سیصد وسی و سه چهار شب ، چشم بر هم نمیگذارند و فکر میکنند که قلبشان را ربوده اند ، خنده که نه ، گریه که نه ، نمیدانم چه باید کنم .

همه اش بلاگ این و آن را دید میزنم . یکی نوشته : "    " و دیگری نوشته : "        " . اما چه فرقی میکند چه نوشته اند ؟ یک سطر این اضاف تر و یک سطر آن یکی . همه اش سر و ته یک کرباس است و بس . یاد معین نامی افتادم از اهالی همین دور و اطراف . یادش که می افتم هی دلم برایش کباب میشود . اگر مرغ آسمانی بودم گریه کردن برایم راحت تر بود . بنده خدایی بود و عاشق مرامی و داغ دیده ای . آه .......... . همه اش خواب و خیال و وهم و اوهام . چه بد . همه ی یک طرفه ها به بن بستی میخورد و بیچاره آنکه یادش رفته ، روغن ترمز دلش را چک کند ، پدال ترمزش را دزدیده اند ، شیشه جلو دیدگانش را گل گرفته اند و وای .................

بس است بداهه گویی . بس است به خدا . مواظب خودتان باشید که ندانسته عشق را با عشق اشتباه نگیرید . عشق قلابی همین نزدیکی ها در لباس سپیدی در کمین طعمه بعدی اش نشسته . شاید طعمه بعدی شما یا فرد مقابلتان باشد .

کمی چک کردن پدال و روغن و شیشه بد نیست !

همین /

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد