ستون ۵ دانشگاه(شماره ۱۰۴)

دوم دودوم دوف تقتق  دوم داراراراراراااااام ریم رامرام تق دوف تق تق دووووووف (صدای تیتراژ آغاز برنامه)

مجری: با درود و بدون نام و یاد خدا. با شما هستیم با یکی دیگه از سری برنامه های میزگردی با شما از شبکه صدای لندن(BBC).

داراراراراراااااام ریم دودوم دوف دوف  دوم رارارارم بوووف (موزیک و تصویر)

مجری: بله در روز 22 بهمن شاهد بودیم که میلیون ها نه بلکه میلیارد ها انسان آزاده ی ایرانی در خیابان های تهران و شیراز و غیره تجمع کردند و هی شعار بر علیه حکومت دادند.جمعیت اونقدر بلند فریاد می زد که اصلا مضمون شعار ها معلوم نیود برای همین هم ما نتوانستیم شعار ها را به زبان این وری ترجمه کنیم.

وق وق دوف دوف دی دی دیش له له  دیم دودوم  دودوم رارارارم (موزیک و تصویر)

خب دوستان خوشگل من، امشب به عنوان کارشناس در خدمت یه نفر هستیم به اسم بها ا... مهاجرانی.بفرمایید.

بهاا... : بله.من هم از ته و توی دلم به همه ی خوشکلای عالم سلام عرض می کنم. و به عنوان شخصی که سابقه زندانی شدن در ایران را دارم از همین تریبون به همه اعلام می کنم که مردم ایران باید سینه سپر کنند و همه چیز را بشکونند و بگن که تقلب شده و همه چیز را آتیش بزنند و هر غلطی می تونن بکنن.به کسی هم مربوط نیست من برای چی زندان بودم.

مجری: آقای بها ا... از شما خواهش میشه  خونسردی خودتون رو حفظ کنید برای قلبتون ضرر داره.بفرمایید آب.

بها ا...: بله متشکرم که اقلا شما به فکر من هستید. بله داشتم ور می زدم.بنده به عنوان کسی که از این نظام و مردم تو گوشی خوردم اعلام می کنم که ما برای استقرار آزادی و دموکراسی و از این قرتی بازی ها باید بریزیم تو خیابان ها.ریختن به خیابان از شما و حمایت از ما.آتش زدن از شما و حمایت از ما.

مجری: خب مث اینکه یکی تو تلفن و روی خط هستند. بفرمایید عزیز خوشکلم.

بیننده:درووووود.

مجری:درووووووود خوشکل خودم.بگو عزیز دلم.جانم ،بمیرم برات.

بیننده: من ندا هستم از ایران.مجرد هستم و اصلا هم قصد ازدواج ندارم.آقای مهاجرانی پس چرا نمی یاید ما رو نجات بدین.من امشب با بوی فرند هام رفتم سه تا ماشین آتیش زدم.کلللللی هم شعار دادم.کلی هم صفا داد.یعنی رفتیم صفا سیتی.

مجری:باریکلا عزیز دلم.همین جوری ادامه بدید ما حتما حتما پشت سرتون هستیم و از شما با تمام قدرت حمایت می کنم.شما ادامه بدید ما هم خودمون رو میرسونیم میدون آزادی.

بووووووووووووووووووووووووووق

مجری:بیننده دیگری تو خطن.بگو عزیز دلم.قربونت برم الهی.

بیننده:هاااااااااای .

مجری:دروووود عزیز من.معرفی کن خودتو و بگو  داشتی چه کار می کردی.

بیننده:من سولماز هستم ولی بچه ها بهم می کن سولی. از سوسول آباد تهران تماس میگیرم .خاستم بگم سگ من برنامتون رو خیییییلی دوست داره.وقتی مجری رو نشون می ده میره و مانیتور رو لیس می زنه.واقعا جالبه...

بوووووووووووووووق

مجری:بله متشکرم از بیننده خوبم.آقای بها ا.... تحلیلتون از این صحبت بیننده عزیز دل چیه؟

بها ا... : من واقعا متاسف شدم از این که آزادی در ایران نیست.چرا آزادی نیست آخه؟  و چرا تقب شده؟

مجری:آخرین بیننده پشت خطن.بفرما جیگرم.

بیننده: سلام .اشتراک 198  دو تا پیتزا می خاستم با دو تا نوشابه سیاه.

بوووووووووووووووووق

مجری: بله متشکرم از بیننده عزیز مون که این قدر عمیق و غیر مستقیم صحبت می کنند.آقای مهاجرانی تحلیلتون از بیانات دوستمون چی بود.

بها ا... : بله،واقعا من متاثر شدم از صحبت های عزیز دوست داشتنی و بوسیدنی خودمون که بی پرده همه مسائل را با ما در میان گذاشتن.این که ایشون نوشابه سیاه میل میکنند خبر از وضعیت سیاه در جامعه ایران میده و به نوعی نشانگر تیرگی اوضاع داخلی و روح خفقان حاکم بر جامعه است و من اصولا معتقدم که همییشه تقلب شده و می شه و خواهد شد.

خب جناب بها ا.. از اتاق فرمان اشاره می‌کنند که وقت برنامه تمام شده. در پایان اگر صحبتی و ناگفته‌ای در مورد انتخابات و اوضاع سیاه و خفقان و بی‌ادب و بی تربیتی در ایران دارید بفرمایید.

بها ا... : نخیر من صحبتی ندارم فقط معتقدم که تقلب شده.اصلا کلا و واقعا تقلب شده.من خودم دیدم که تقلب شده.

مجری: بسیار سپاسگزارم جناب بها ا.... به امید اینکه ایرانی خشگل داشته باشم.به امید ایرانی که حقوق بشر را رعایت کنه و ایرانی آزاد از هفت دولت.برنامه رو با یک ترانه از مانی ساسکن بای بای می‌کنم.

(ترانه با صدای مانی ساسکن و پس تاز و موسین حوخده)

او او او اوه مای گاد/بیا قربونت برم ،با هم بریم برقصیم/خشگل بیا برقصیم!از هیشکی هم نترسیم!!!

من و تو همیشه/ تو و من همیشه/ بیا بریم تو بیشه/آره آره آرررره / آخه تا سه نشه بازی نمی‌شه...

نظرات 13 + ارسال نظر
م ه د ی از شهرراز شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:56 ق.ظ

آه یاااااااادش بخیر.
سه نقطه عقده ی دل وا نکردم
دل غمدیده را من وا نکردم
سه نقطه رفتی و آتش به جانم
ندادی دوستان را تو نشانم

اصلا حال می کنید شعر رو.
فی البداعه پشت کیبورد گفتمااااااااا.
نه وااااااقعا حال می کنید.
من که ادبیاتم رو ۱۴ گرفتم چه طوری شعر می گم.

م ه د ی از شهرراز شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:01 ق.ظ http://exa.blogfa.com

سلام به همه بروبچز سه نقطه ای.
یعنی مجتبی جون و محبوب عزیز و مدیر مسئول اسبق و یادش بخیر سه نقطه یعنی دی جی سهرابی .
خوبید.
چه خبر از این و ر و اونور.
من که ۴شنبه یاسر جونم رو دیدم.کلی هم با هم گپ زدیم.
راستی خانم سهرابی دلتون بسوزه.
هوای شهر راز مثل بهشت شده.بهاری ولی شلوغ.
جاتون خالی.
بروبچز دوستان خواهر سه نقطه ای هم که دیگه خبری ازشون نیست.
اگه خبری داری بهمون بگو من تاقتشو دارمااااااا.

از شنیدن صدای همتون خوشحال شدم.
وعده ی همیشگی ما...وبسایت سه نقطه.

م ه د ی از شهرراز شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:06 ق.ظ

نکته
در مورد قالب هم بگم که احتمالا به زودی قالب رو عوض خواهم کرد.چون دلم میخاد.یعنی چون باید یه خونه تکونی بکنیم برای عید نوروز .برای همین گفتم یه اجازه ی الکی از همتون بگیرم.آخه شما چه اجازه بدید چه ندید قالب عوز میشه.
قابل توجه همه بچه های سه نقطه
من الان نشستم و دارم نشریه رو طراحی می کنم.
الان ساعت ۲ بامداده.
هنوز مطالب کامل نشده.
توی این هفته دو تا نشریه میدیم بیرون.
شماره ۱۰۴
و شماره ۱۰۵ که میشه ویژه نامه نوروز۸۹ با عنوان «سین آخر»
اصلا نگران نباشید.نشریه را میزارم روی وب تا همه فیض ببرن.

به قول بچگی هامون:وسلام نامه تمام مشتی حسن رفته حمام.
آخ یادش بخیر...
ای چرخ کردون روزگار ما رو کوجو میخوی ببری....هی

مدیر مسئول سابق شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:52 ب.ظ

سلام
خوشحالم که سه نقطه هنوز به راهش ادامه میده
م ه د ی خیلی خوب شعر می گیا...واقعا فیض بردم
از هوای خوب شهرمون لذت ببرید و جای منم خالی کنید
عیدای شیراز واقعا خاطره انگیزو زیبا هستن
واقعا دلم سوخت
خوش باشید و موفق و مستدام
خداحافظ

م ه د ی از شهرراز یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:02 ق.ظ http://exa.blogfa.com

سلام خانم سهرابی.
چاکرتیم.
البته ما قصدمون از این حرف ها آب انداختن دهن شما و سوزوندن دلتون بود که بحمدالله انجام شد.
شوخی می کنم البته هاااااااا.
نری تو دیار غربت از ناراحتی کار دست خودت بدیا.
می گن اونجا مار زیاد داره.میگن توی خیابون که راه میری همین جوری از سر و کولت مار و جک جونور میره بالا.خاستی بیای یکی از اون مارا رو برا من سوقاتی بیار.ممنون میشمااا البت اگه بیاری.
سلام من به همه ی موجودات و آدم ها و غیره های اونجا برسون بگو م ه د ی خیلی مشتاغ دیدارتونه.

محتاجیم به دعا

یاا علی مدد

مدیر مسئول سابق یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:35 ب.ظ

سلام
خوشحالم به قصدی که داشتی رسیدی
والا ما که اینجا مارهای محترم رو تو خیابون رویت نکردیم البته منم شنیدم که وجود داره
متاسفانه نمیذارن این مارا رو ازکشورشون خارج کنیم والا حتما واسه تون میاوردم
حتما سلام شما رو میرسونم شما هم سلام منو به همه ی دوستان و اشنایان برسونید
یه نکته در مورد مطلبت بگم و برم
مثل همیشه طنزات حرف نداشت اما یه نکته ی انحرافی داشت مگه تو صدای آمریکا و بی بی سی نگاه می کنی که اینقدر قشنگ تونستی در موردش مطلب بنویسی
بچه ها این م ه د ی مشکوک می زنه هااااااااااااااا
خوش باشید و موفق
خداحافظ

محبوب سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:10 ق.ظ

سلام به همه
آقا مهدی آقا محمد آقا مجتبی و خانم سهرابی
خانم سهرابی فکر کنم اخلاق تنبل هندی ها سرایت کرده و خلاصه کم کار شدن! شما چرا مطلب نمیذارین؟ ماشالا این همه میاین وب یه کم هم واسه سه نقطه وقت بذارین!
یه خط یه جمله یه چیزی که واسه سه نقطه باشه! حتی یه پیام!
آقا مهدی تبریک میگم بهت. فوق العاده است. نمیدونی از اینکه سه نقطه ادامه داره چقدر خوشحالم. هر کمکی هم که از دستم بر بیاد دریغ نمیکنم.
آقا مجتبی عزیز
ما که همیشه مشتاق دیدار حضرتعالی هستیم. جویای احوال هم هستیم. شما افتخار نمیدین. راستی وب سایتت هم عالیه. البته گفتم کار کردن واسه این جماعت ...! آره دیگه آخر عاقبت نداره
آقا محمد عزیز
مهندس ممد خودمون! شما هم نیستی! راستی او آقای م کی بود؟
به آخرین بازمانده نسل در حال انقراض دختران سه نقطه ای درود میگوییم که همچنان در حفظ این نسل میمون (حرف بدی نیست! میمون یعنی مبارک! آقا مهدی چرا بد برداشت میکنی؟ زشته!) تلاش میکنن.

مدیر مسئول سابق سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:38 ب.ظ

سلام

آقای محبوب خوشم میاد اینجا هم هستم دست از سرم برنمی داری ها؟
اما جدا از پیشنهادتون خوشحال شدم
دوست دارم اگه بتونم یه چیزایی بنویسم اینطوری حس می کنم هنوز عضو سه نقطه ام و کنار شما حضور دارم
اما از الان بگم یه دفعه جو نگیرتتون بگید من باید برم بازار انقلاب نشریه ها رو چاپ کنم صبح زود هم ببرم فیروز آباد...
اگه بودم با کمال میل این کار رو می کردم
تابستون که اومدم از خجالتتون در میام
من برای حفظ این نسل با تمام وجود تلاش می کنم چرا که نمی خوام یادتون بره این ما دخترا بودیم که همیشه با چنگ و دندون سه نقطه رو سر پا نگه می داشتیم البته بی انصافی نکنم شما پسرا هم بعضی موقعها یه کارایی می کردید
(شوخی کردم به دل نگیرید)
به امید موفقیت بیش از پیش سه نقطه و شما یاران سه نقطه ای
التماس دعا
خذانگهدار

1234567890 چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ

۱.مگه شبکه ی بی بی سی شما رو پارازیت نمیندازن ای ول به شما نصابتون رو بگین بیاد برا ما هم راه بندازه

م ه د ی از شهرراز شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:37 ق.ظ http://exa.blogfa.com

سلام به همه ی دوستای از ته دل می گم خوبم.
از الطاف مهر و محبت همتون ممنونم.
فردا یکشنبه دومین کارگاه آموزشی نشریات در سالن غدیر دانشگاه پیام نور برگزار می شه.
خانم سهرابی اگر مایل بودید تشریف بیارید.
اینجا همه هییت تحریریه به هم میخایم بریم.
از ساعت ۸ تا ۱۶.

م ه د ی از شهرراز شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:40 ق.ظ http://exa.blogfa.com

در مورد مطلب طنز هم باس بگم که مطلب آقای مرجی و شبکه بی بی سی رو از ذهنم ژرید همین جوری نوشتم.ولی مطلب طنز اینجوری و سیاسی رو توی یه سایتی خوندم.
الهام گرفتم و نوشتم.
در ضمن مگه شبکه بی بی سی برای شما پارازیتیه؟؟
خب آکیوها برید رادیو بی بی سی رو بگیرید.

م ه د ی شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:55 ق.ظ

در مورد نشریه هم بگم که رییس و آقای اسدی مطالب رو بعدا از چند روز معطلی بالاخره خوندنش و به چند تا نیازمندی و همچنین مطلب تحلیل به رنگ ارغوان گیر دادن.

مدیرمسئول سابق شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:45 ق.ظ

سلام
پیج خیلی قشنگ شده
برا عید خونه تکونی کردید؟
الان واقعا تو وب ما هم بوی عید میاد
دستتون درد نکنه آقایون میبینم شما هم خوب بلدبد خونه تکونی کنید
آفرین یاد بگیرید برا آینده تون خوبه
سال نوتون پیشاپیش مبارک
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد