خاطرات و خطرات۲

این هفته سومین خاطرات وخطرات مسولین دانشگاه را از زبان خانم صبحدم کارشناس رشته ی علوم اجتماعی بخوانید:

در ان زمانی که من مسئول بخش فرهنگی بودم برای برگزاری همایشی در تهران از تمامی مسئولین بخش فرهنگی دانشگاه های کل ایران دعوت بعمل امده بود من هم مقدمات سفر را اماده کردم حتی لباس جدید و در شان مراسم خریداری نمودم و همراه هیئت اعزامی استان فارس راهی سفر شدم اما به محض ورود به جلسه کفش هایم مرا یاری نکرد و پاشنه ی ان از جا در امد و مرا حسابی شرمزده کرد اوضاع بسیار ناگواری بود و در طول جلسه اگر قرار بود بایستم باید پاشنه ای فرضی برای خود درست می کردم و وای به اینکه قرار بود در سالن همایش راه بروم که خودتان می دانید چه فاجعه ای رخ می داد ، تمام مدت مجبور بودم لنگ لنگان حرکت کنم و از بد اقبالی ،من تنها زن اعزامی از استان فارس بودم و روی ان هم را نداشتم که از اقایان همراهم تقاضای کمک کنم . در همین اوضاع ناگهان فکری به ذهنم رسید و از یکی از خانمهای دعوت شده در مراسم که از استان دیگری بود درخواست کمک کردم ایشان هم لطف کردند و کفشم را در زیر چادر خود پنهان کرد و به بیرون از جلسه برد و با تعمیراتی سطحی ان را برایم باز گرداند چشمتان روز بد نبیند که این پاشنه هم همانند قبلی هر لحظه امکان فروریختن داشت و من دعا دعا کنان تمام مدت جلسه مواظبم کفشهایم بودم...

 

 

رافت روحبخش

وجودم را با اهسته ترین کلمات سرشارازمستی حضورت خواهم کرد ونور سیمای اسمانیت را

روشن چراغ تاریک قلبم ای رافت روح بخش معنای زندگی ام کوتاهی عمق اندیشه ام

را برای نوشیدن شهد دیدارت به بلندای ان جایی برسم که مرغ حیاتم پر میکشد .....

ان مکانی که ذره ذره سلول های هستی ام در حسرت مینای سر به فلک کشیده

در اوج میسوزد وشور چشم هایم را مروارید گونه هایم میسازد.پس مرا میزبان

چشم هایت کن وتصویر سیاهم را با تک تک قطره های حک شده ی پشیمانی

بر ان به خاطرت بسپار.

نوشته شده توسط: زهرا هوشنگی

خشونت در عصر ظهور

با توجه به روایت هایی که در زمینه جنگ ها و نبردهای عصر ظهور و برخورد قاطعانه امام مهدی (ع) با ستم کاران و کردن کشان دوران وارد شده است این پرسش با ابهام در در ذهن برخی بوجود آمده که چگونه قیامی که با هدف عدالت گستری آغاز شده است می تواند همراه با خشونت و خونریزی باشد ؟

برای پاسخ به این پرسش لازم است نکاتی را به عنوان مقدمه یادآور شویم

1- شبیه ترین مردم به رسول خدا

در روایات متعددی بر این موضوع تاکید شده است که امام مهدی (ع) شبیه ترین مردم به رسول خدا چه ازنظر چهره و شمایل ظاهری وچه از نظر خلق و خو رفتار است از جمله در روایتی که از پیامبر اعظم نقل شده است می خوانیم:

نهمین نفر از ایشان (فرزند امام حسین (ع)) قائم (به پادارنده) اه بیت من ومهدی است . او شبیه ترین مردم به من در شمائل،گفتار و رفتار است...

در روایت دیگری وقتی راوی از امام محمد باقر(ع) می پرسد: وقتی قائم به پا خیزد چگونه رفتار می کند؟ آن حضرت پاسخ می دهد: آنگونه که رسول خدا (ص) رفتار می کردندتا زمانی که اسلام آشکار و فراگیر شود. راوی دوباره می پرسد: سیره رسول خدا چگونه بود؟ و امام پاسخ می دهد:

آنچه مربوط به جاهلیت بود نابود ساخت و با عدالت به مردم روی نمود.

2- قاطعیت لازمه گسترش عدالت

چنانکه می دانیم امام مهدی (ع) با هدف گسترش ایمان،عدالت و معنویت و از بین بردن همه مظاهر کفر قیام جهانی خود را آغلز می کند طبیعی است نهضتی که با این اهداف آغاز شود با مقائمت ومانع تراشی سران کفر و ستم و مروجان فرهنگ فساد وتباهی روبرو میشود بنابر این امام مهدی (ع) برای پیشبرد اهداف خود چاره ای جز جنگیدن و درگیر شدن با سران کفر و برخورد قاطع با کسانی که مانع قیام عدالت گستر ایشان هستند، ندارد.با این حال آن حضرت در نبرد های خود هرگز خون بی گناهی را بر زمین نمی ریزد و در آغاز حکومت خود نیز از یارانش بیعت می گیرد که : مسلمانی را دشنام ندهند، خون کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی آسیب نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند و...

به دلیل همین رفتار مناسب است که که در روایات می خوانیم: شما را به مهدی، مردی از قریش بشارت می دهم که ساکنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایی او خشنودند.

منبع: اینترنت

نوشته شده توسط: زهرا هوشنگی

خاطرات و خطرات

حتما به یاد دارید که  شماره ی قبل خاطرات و خطرات چه بود؟ برای تهیه ی دومین خاطره ی این ستون و اولین خاطره ی سال جدید تحصیلی نشستیم پای صحبتهای اقای اسدی مسئول بخش فرهنگی و خاطرشان را این طور برایمان تعریف کردند:

"قرار بود یک مراسم مذهبی در طبقه دوم دانشگاه برگزار کنیم به همین منظور از یکی از مداحای شهر برای شرکت در مراسم دعوت کردیم در ان زمان دانشگاه یک دستگاه جدید امپرفایر خریده بود. از قضا مداح ما هم  که خیلی به کیفیت دستگاه اهمییت میداد  با حساسیت زیادی مرتب تاکید می کرد و از کیفیت دستگاه می پرسید و  با نگرانی از ما می خواست که ازسالم بودن دستگاه اطمینان پیدا کنیم . ما هم که دستگاه را به تازگی خریداری کرده بودیم تا می توانستیم تعریف کردیم و از سیستمهای قوی و کیفیت بالای دستگاه گفیتم واینکه این بهترین دستگاه  در شهر است و توانایی اجرای صدها برنامه ی دیگر را نیز دارد خلاصه کلی هم پیاز داغش را  زیاد کردیم مداح هم که دیگر تقریبا خیالش راحت شده بود ، بسم الله را گفت و مراسم شروع شد و ناگهان در همان لحظات اولیه ی شروع مراسم  دودی از دستگاه بلند شد و در یک چشم به هم زدن دستگاه کاملا از کار افتاد . همه ی نگاه ها خیره به دستگاه دود گرفته و اقای مداح مانده بود و در عین ناباواری ما  و همهمه ی  جمعیت حاضردرهمان لحظه ایشان به یاری حنجره ی خود با فریادهای فراوان مراسم را ادامه دادند و در نتیجه ی این اتفاقات صدایشان کاملا گرفت و حتی قادر به شام خوردن هم نبود..."

 

سایه روشن ۲

همه ی دیوان و غزل ها دیوانه شده اند ببین چطور جوهر دنیا رادر اخرین مصرع می چکانند.

 می بینی ؟!

 این  است تقلای شاعر برای بیان احساس تنفس نشده اش در الودگی و سیاهی بیت های اخر. شاعر بیچاره که پناه برده به دور ترین گوشه ی افق همین طور زل زده به انسوی شرق، نگاهش از ان دورها بازهم هراسناک می گریزد به نا امن ترین پناهگاه دنیا، بیچاره پنهان شده در پس داغ دل عاشق و فریاد می زند او عاشق است به دادش برسید وگرنه میمیرد از عاشقی. اما نسخه ی پیچانده ی عاشق را زودتر از کلام اخرش می بلعد!

 زمانی شاعر، شعرهایش را  از ورای ایینه ها می خواند اما حالا کلام شاعر هم گریان می گریزد به نا کجا ها، بدون مقصد، انقدر دور که ناگهان همانجا به یک چشم بر هم زدن می پوسد .

خدایا تو که می دانی بار ها به او گفته بودم ،بیا بیت ها را بر روی تنه ی درختان حک کنیم و نمک به زخمشان بپاشانیم تا زخم درختان هیچگاه ما را فراموش نکنند .دست کم بهتر از اینست که بسوزانیم کاغذشان را برای پاک کردن خاطره هایمان.

میدانم شاعر گرفتار نفرین درختان شده، سوزانده، برای همینم نا اخر دنیا می سوزد. خاکسترش هم مثل خاکستر خاطره هایش در هیچ قلبی نخواهد ماند .این است تقدیر مصرع اخر شعرهایش...